خدانگهدار کوروش - خدانگهدار تاریخ کهن

اعتراض به ابگیری سد سیوند و نابودی اثار تاریخی و ملی

خدانگهدار کوروش - خدانگهدار تاریخ کهن

اعتراض به ابگیری سد سیوند و نابودی اثار تاریخی و ملی

عکس های تکان دهنده از رفتار پلیس

آیا با هیچ منطقی میتوان از این رفتار دفاع کرد؟

در لزوم مبارزه با اراذل و اوباش جای هیچ تردیدی نیست اما به چه قیمتی؟

به قیمت لگدمال شدن قانون و حتی انسانیت! ! !

در اصل 39 قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است:
«هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون ، دستگیر، بازداشت ، زندانی یا تبعید شده به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است. » طبق این اصل مجرمی که به دلیل ارتکاب جنایت محکوم و زندانی گردیده است نیز نباید هتک حرمت و حیثیت شود و به قول رهبر فقید انقلاب اگر در حالی که قاتلی را پای چوبه دار می‌برند از سوی کسی مورد اهانت قرار گرفت باید اجرای حکم متوقف شود تا فرد اهانت کننده مجازات گردد.

هنگامی که دستگاه‌های مسئول و پاسدار قانون به همین صراحت و آشکارا قوانین اساسی و عادی را پایمال می‌کنند چگونه می توان انتظار داشت اراذل و اوباش پایبند قانون باشند؟

چگونه می توان تصاویر ضرب و شتم و تحقیر یک موجود انسانی (ولو شرور و اوباش) را برای جامعه به نمایش گذاشت و آن را عادی و قساوت را تزریق کرد؟
هیچکس مخالف برخورد با این پدیده ناهنجار نیست اما در حالیکه امکان بازداشت و محاکمه و مجازات آنها بدون جنجال و این نمایش‌های مخرب وجود دارد پرسش‌ها و شائبه‌های فراوانی درباره دلایل اتخاذ این روش پدید می‌آید از جمله اینکه آیا واقعا هدف غایی سرکوب اشرار است؟

عکسها را درلینک ادامه مطلب ببینید

آیا با هیچ منطقی میتوان از این رفتار دفاع کرد؟

در لزوم مبارزه با اراذل و اوباش جای هیچ تردیدی نیست اما به چه قیمتی؟

به قیمت لگدمال شدن قانون و حتی انسانیت! ! !

در اصل 39 قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است:
«هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون ، دستگیر، بازداشت ، زندانی یا تبعید شده به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است. » طبق این اصل مجرمی که به دلیل ارتکاب جنایت محکوم و زندانی گردیده است نیز نباید هتک حرمت و حیثیت شود و به قول رهبر فقید انقلاب اگر در حالی که قاتلی را پای چوبه دار می‌برند از سوی کسی مورد اهانت قرار گرفت باید اجرای حکم متوقف شود تا فرد اهانت کننده مجازات گردد.

هنگامی که دستگاه‌های مسئول و پاسدار قانون به همین صراحت و آشکارا قوانین اساسی و عادی را پایمال می‌کنند چگونه می توان انتظار داشت اراذل و اوباش پایبند قانون باشند؟

چگونه می توان تصاویر ضرب و شتم و تحقیر یک موجود انسانی (ولو شرور و اوباش) را برای جامعه به نمایش گذاشت و آن را عادی و قساوت را تزریق کرد؟
هیچکس مخالف برخورد با این پدیده ناهنجار نیست اما در حالیکه امکان بازداشت و محاکمه و مجازات آنها بدون جنجال و این نمایش‌های مخرب وجود دارد پرسش‌ها و شائبه‌های فراوانی درباره دلایل اتخاذ این روش پدید می‌آید از جمله اینکه آیا واقعا هدف غایی سرکوب اشرار است؟یکی از سیاستمدارن اوایل انقلاب می‌گفت کارهای بد را با بکار بردن علیه آدم‌های خوب آغاز نمی‌کنند و برای اینکه مشروعیت و مقبولیت یابد آن را علیه آدم‌های بد بکار می‌برند مثلاً اگر چماقداری علیه افراد موجه انجام شود جامعه آن را طرد می‌کند اما اگر علیه اشرار بکار رود وجامعه بپذیرد اندک اندک تبدیل به هنجار می گردد وسزانجام علیه اشخاص موجه وحتی علیه کسانی که خود در ابتدا این روش‌ را تجویز کردند بکار می رود.} اوباش ستیزی روزهای اخیر برای نگارنده یادآور خاطره‌ای از اوایل دهه هفتاد بود و به همین سبب نگرانی او را برانگیخت . قتل‌های زنجیره‌ای در دهه هفتاد با ربایش و سرکوب و قتل و ترور اراذل و اوباش و کسانی که موجبات مزاحمت برای نوامیس و امنیت مردم را فراهم کرده بودند آغاز شد.گروهی که ارتکاب این ربایش ها و قتل ها برایشان عادی شده بود دیگر فرقی نمی‌کرد که نفر بعدی اوباش باشد یا پوینده و مختاری با فروهر و همین گروه بودند که با همان روش دست به جنایت علیه اینان زدند.}

........................................................

زدن آدمها با دستان بسته کجایش شبیه رافت اسلامی است!

مهرورزی با لات و لوت ها آنهم از نوع نیروی انتظامی

این هم یک عکس عمودی از لطافت نقابداران سیاه پوش

همان صحنه از یک زاویه دیگر. عجب نمایشی

فرستادن مجرمین به صندوق عقب به دلیل کمبود امکانات است نه خدای نکرده قصاوت و سنگدلی

آقا بزور جاش می دیم نگران نباش!

آها... باریکلا!

دیدی جا شد!

این هم یک نمونه دیگر از مهرورزی آقایان نقابدار سیاهپوش!

....................................

....................

تصاویر مربوط به ادب کردن (!؟) «ح ع» بیست و سه ساله (شرور منطقه اتابک) و شرور حدود بیست و شش ساله خیابان کیانشهر معروف به «بی‌کس» می‌باشد.

...................................................................................

متن کامل مقاله عمادالدین باقی

اوباش ستیزی بی بنیاد

 هم میهن دوشنبه7/3/1386(سرمقاله)در چند روز گذشته شاهد موج گسترده مبارزه با بدحجابی و نیز مبارزه با اراذل و اوباش به نحوی خشن بودیم که تصاویر هجوم‌های شبانه و ضرب و شتم آنان از سیمای جمهوری اسلامی کراراً پخش شده است. در این زمینه چند ملاحظه و تامل وجود دارد:
1- پدیده‌ای به نام اراذل و اوباش تازگی ندارد و نه تنها در جوامع مختلف که در ایران پیش از انقلاب نیز وجود داشته است. چنانکه در کتاب فرادستان و فرودستان به تفصیل آمده است اساساً یکی از انگیزه‌های شورشگری در جامعه به ویژه در مناطق حاشیه نشین پیش از انقلاب،قدرت یابی اراذل و اوباش بود. با وجود منزوی شدن این پدیده تحت تاثیر انقلاب اما در دهه نخست انقلاب باز هم از میان نرفته بود و مدیران و تحلیل‌گران آن را از آثار و عوارض رژیم ستمشاهی می‌خواندند. نکته مهم و درخور توجه در مورد مبارزه این روزها با اراذل و اوباش این است که میانگین سنی آنها نشان می‌دهد که هعمر اکثر آنان کمتر یا برابر با عمر جمهوری اسلامی است. به عبارت دیگرآنها نه میراث رژیم شاه که در دامان ـ دوره ـ نظام جمهوری اسلامی پرورش یافته‌اند. پیش از انقلاب گفته می شد یک روز رادیو و تلویزیون را در اختیار روحانیون قرار دهید تا تاثیر شگرف آنها را در جلوگیری از انحرافات اجتماعی بنگرید اما در تمام 27 سال گذشته کلیه عوامل اثرگذار تبلیغی و ترتیبی اعم از رادیو و تلویزیون، مطبوعات، کتاب، مدرسه ، دانشگاه، مسجد و منبر و در و دیوار شهر و تبلیغات شهری در انحصار و کنترل حکومت بوده است لذا مطلوب است به جای اکتفا به اوباش‌ستیزی به این پرسش پاسخ دهیم که نقش ما و قصور یا تقصیر مدیریت جامعه در بروز این ناهنجاری‌ها چه بوده است؟ آنچه مسلم است اینکه این افراد مجرم با لفطره نبوده و از کودکی و نوزادی در شمار بزهکاران قرار نداشتند و در یک فرایند ترتیبی و تحت تاثیر خانواده و محیط به این شخصیت اکتسابی دست یافته‌اند. لذا آنها پیش از آنکه مجرم باشند قربانی هستند اما قربانی چه عواملی و چه قصور و تقصیرهایی؟ چرا به جای ملامت خود و شناخت سهم و نقش خویش در بروز این ناهنجاری‌ها، قربانی را هدف قرار می دهیم تا خویشتن را تبرئه کنیم؟
2- طبق اصل 156قانون اساسی جمهوری اسلامی یکی از وظایف قوه قضاییه اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین است. قرار نیست حکومت و قوه قضاییه و ضابطان بنشینند تا بزه گسترش یابد سپس با صرف هزینه گزافی به مقابله با آن برخیرند زیرا با هزینه کمتری می توان از آن پیشگیری کرد یا بزه را کاهش داد. خوشبختانه رئیس و سخنگوی قوه قضاییه و رییس دادگستری تهران در خصوص پدیده اوباش دیدگاهی منطقی و روشی حقوقی را اتخاذ کردند اما نیرویی که باید به عنوان ضابط قوه قضاییه و به یاری آن به پیشگیری از جرم می‌پرداخت چه کرده است؟
3- با توجه به هزینه سنگین بسیج پلیس و بازداشت اوباش و نگهداری آنان در زندان، بدون شک اگر درصد ناچیزی از این هزینه صرف پژوهش‌هایی توسط محققان حرفه ای درباره چرایی و علل و عوامل و زمینه‌های بروز و گسترش اوباشگری و ناامنی اجتماعی و روش‌های علمی مقابله با آن می‌شد به مراتب نتیجه بخش‌تر بود.
4- طبق موازین جهانی حقوق بشر و نیز قوانین داخلی ایران کلیه محکومان و مجرمان دارای حقوقی غیر قابل انکار ند.در ماده دهم میثاق بین‌المللی مدنی و سیاسی آمده است «درباره کلیه افرادی که از آزادی خود محروم شده‌اند (مجرمانی که محکوم گردیده‌اند) باید با انسانیت و احترام به حیثیت ذاتی شخص انسان رفتار کرد» مطابق اسناد بین‌المللی حقوق بشر مجرمی که محکوم می‌شود فقط حق آزادی او سلب و از جامعه دور نگه داشته می‌شود اما سایر حقوق انسانی او مانند حق بهداشت، غذا، دیدار با خانواده، مطالعه روزنامه و کتاب و داشتن رادیو و تلویزیون و بسیاری از حقوق دیگر را نمی توان سلب کرد. بنابراین دفاع از حقوق مجرم دفاع از مجرم نیست. با توجه به تفاوت میان مجرم و حقوق مجرم است که در اصل 39 قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است:
«هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون ، دستگیر، بازداشت ، زندانی یا تبعید شده به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است. »
طبق این اصل مجرمی که به دلیل ارتکاب جنایت محکوم و زندانی گردیده است نیز نباید هتک حرمت و حیثیت شود و به قول رهبر فقید انقلاب اگر در حالی که قاتلی را پای چوبه دار می‌برند از سوی کسی مورد اهانت قرار گرفت باید اجرای حکم متوقف شود تا فرد اهانت کننده مجازات گردد.
اصل 39 قانون اساسی تصریح دارد که هر نوع اهانت و هتک حرمت حیثیت زندانی و محکوم یا مجرم موجب مجازات است. با این وصف چگونه می توان اراذل و اوباش را با وجود آنکه موجب ناامنی و مزاحمت شده اند ولی پیش از محاکمه و رعایت فرایند دادرسی مورد اهانت و تحقیر و ضرب و شتم قرار داده و در تلویزیون سراسری نمایش دهند در حالی که حتی اگر پس دادرسی محکوم شوند نیز هیچ مرجعی حق چنین رفتاری را با آنها ندارد. هنگامی که دستگاه‌های مسئول و پاسدار قانون به همین صراحت و آشکارا قوانین اساسی و عادی را پایمال می‌کنند چگونه می توان انتظار داشت اراذل و اوباش پایبند قانون باشند؟
5- تکرار مکرر پخش تصاویر هجوم و بازداشت و ضرب و شتم و تحقیر وتوهین اراذل و اوباش پیامدی جز ترویج و تقویت فرهنگ خشونت در جامعه نخواهد داشت. طبق شریعت اسلامی برخی مشاغل مانند قصابی یا حتی شغل شریف پزشکی مکروه به شمارمی آید فقط به این دلیل که برای طبیب حساسیت درباره بیمار از بین می‌رود و وضعیت دردناک بیماران برای او عادی می شود و برای قصاب به دلیل اینکه حیوان حلال گوشتی را ذبح یا برای فروش قطعه قطعه می کند ممکن است موجب قساوت شود. در حالی که چنین مشاغل مهم و ضروری صرفاً بخاطر احتمال بروز قساوت یا از دست دادن حساسیت‌های انسانی مکروه شناخته می‌شوند چگونه می توان تصاویر ضرب و شتم و تحقیر یک موجود انسانی (ولو شرور و اوباش) را برای جامعه به نمایش گذاشت و آن را عادی و قساوت را تزریق کرد؟
هیچکس مخالف برخورد با این پدیده ناهنجار نیست اما در حالیکه امکان بازداشت و محاکمه و مجازات آنها بدون جنجال و این نمایش‌های مخرب وجود دارد پرسش‌ها و شائبه‌های فراوانی درباره دلایل اتخاذ این روش پدید می‌آید از جمله اینکه آیا واقعا هدف غایی سرکوب اشرار است؟
6- شیوه اعلام شماره تلفن برای معرفی اراذل و اوباش از سوی مردم تمام مراجع قانونی را بی اعتبار می‌کند و تشخیص مجرم و برخورد با آن را به دست عوام می سپارد و خطر تسویه حساب‌های شخصی را هم به دنبال دارد. آیا همه 1200 نفر دستگیر شده، شرور هستند؟ نگارنده می تواند حداقل دو تن را نام برد که در میان اهالی محل اشتهار به شرارت نداشته ویکی از آنان وبلاگ نویس بوده است اما با همین روش بازداشت شده‌اند. آیا چنین فردی با برچسب شرارت دیگر می تواند به زندگی عادی بازگردد وآیا یک عنصر ضد اجتماعی نخواهد شد؟
7- هیچکس مخالف برخورد با این پدیده ناهنجار نیست اما در حالیکه امکان بازداشت و محاکمه و مجازات مزاحمین امنیت مردم بدون جنجال و این نمایش‌های مخرب وجود دارد پرسش‌ها و شائبه‌های فراوانی درباره دلایل اتخاذ این روش پدید می‌آید از جمله اینکه آیا واقعا هدف غایی سرکوب اشرار است؟
یکی از سیاستمدارن اوایل انقلاب می‌گفت کارهای بد را با بکار بردن علیه آدم‌های خوب آغاز نمی‌کنند و برای اینکه مشروعیت و مقبولیت یابد آن را علیه آدم‌های بد بکار می‌برند مثلاً اگر چماقداری علیه افراد موجه انجام شود جامعه آن را طرد می‌کند اما اگر علیه اشرار بکار رود وجامعه بپذیرد اندک اندک تبدیل به هنجار می گردد وسزانجام علیه اشخاص موجه وحتی علیه کسانی که خود در ابتدا این روش‌ را تجویز کردند بکار می رود.} اوباش ستیزی روزهای اخیر برای نگارنده یادآور خاطره‌ای از اوایل دهه هفتاد بود و به همین سبب نگرانی او را برانگیخت . قتل‌های زنجیره‌ای در دهه هفتاد با ربایش و سرکوب و قتل و ترور اراذل و اوباش و کسانی که موجبات مزاحمت برای نوامیس و امنیت مردم را فراهم کرده بودند آغاز شد.گروهی که ارتکاب این ربایش ها و قتل ها برایشان عادی شده بود دیگر فرقی نمی‌کرد که نفر بعدی اوباش باشد یا پوینده و مختاری با فروهر و همین گروه بودند که با همان روش دست به جنایت علیه اینان زدند.}
این مقاله با حذف پاراگراف آخر دراختیار هم میهن قرار گرفت.تیتر مقاله نیز در روزنامه به «اوباش ستیزی کافی نیست»تغییر داده شد.

 

 

آیا اینان مجریان قانون کشوری متمدن هستند

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد